اولين عكس در بيمارستان
عزيزم اين اولين عكست هست تو بيمارستان اينجا تازه دوازده دقيقه ات بود ...
نویسنده :
مامانی
5:13
عيد ديدني سال نود
تو اين عكس رفته بوديم خونه ي دايي بابا واسه تبريك سال نو ...
نویسنده :
مامانی
5:01
آفرین دختر باهوش
سلام به دختر گل مامان وبابا آفرین به تو دختر گل که کم کم داری واسه مامان و بابا حرف میزنی با اینکه ده ماهه و بیست روزت است ولی ماشاله خوب حرف میزنی آفرین گلم بوسسسسسسسسسسس عسلم کلمه های رو که یاد گرفتی و با اون صدای نازت واسمون حرف میزنی اینا هستن((ب ب.د د.ما ما.کا کا.نه.اوه.ایه.)) کارهای هم که انجام میدی بشکن میزنی.دست دسی میکنی میرقصی.....الهی قربونت برم خیلی خیلی عاشقت هستیم فضولی کردنت هم به کنار ...
نویسنده :
مامانی
4:14
تشكر از خدا
خدا جون مرسی از اینکه آترا جون رو به ما دادی مرسی ...
نویسنده :
مامانی
16:49
عيد دخترم مبارك
سلام ماماني عيدت مبارك باشه دخملم سال قبل این موقع تو دل مامان بودی ولی امسال پیش مامان و بابا هستی ...
نویسنده :
مامانی
16:44
بازی کردنت
عزیزم وقتی که من مشغول کار کردن هستم تو واسه خودت میشینی بازی میکنی و هر وقت خسته شدی خودت میای پیش مامان عزیزم من و بابایی خیلی دوست داریم ...
نویسنده :
مامانی
16:42
تبریک عید فطر
نه ماه انتظار
عسلم من و بابايي نه ماه منتظرت بوديم كه زود بياي پيشمون تا بغلت كنيم نازت كنيم بوست كنيم ...
نویسنده :
مامانی
3:01